محل تبلیغات شما
در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست
می نشینی روبرویم، خستگی در می کنی
چای می ریزم برایت، توی فنجانی که نیست
باز می خندی و می پرسی که حالت بهتر است
باز می خندم که خیلی، گرچه می دانی که نیست
شعر می خوانم برایت، واژه ها گل می کنند
یاس و مریم می گذارم ، توی گلدانی که نیست
چشم می دوزم به چشمت، می شود آیا کمی
دستهایم را بگیری ، بین دستانی که نیست
وقت رفتن می شود، با بغض می گویم نرو
پشت پایت اشک می ریزم، در ایوانی که نیست
می روی و خانه لبریز از نبودت می شود
باز تنها می شوم، با یاد مهمانی که نیست

درد بی درمان شنیدی ..؟

پا به زنجیر خود از اشک

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست

باز ,توی ,بارانی ,خیالات ,برایت، ,، ,که نیست ,نیست می ,می شود ,در خیالات ,بارانی که

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تابستونی اخبار ایران ﻣﺎ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺤﺮﻭﻡ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻢ ﺍﻣﺎ سازنده انواع سرسره های پارک آبی برای استخر | سرسره آبی | پارک آبی Alisa's game Kimberly's collection قتیل العبرات parmarstelmort ADISH ART برق صنعتی و طراحی دستگاه های صنعتی وplcفراهانی(رباطکریم واسلامشهر ) 09301471243